كتاب‌ الاعترافات ربيع جابر المركز الثقافى العربى Arabic Book Paperback Novel Confessions Rabie Jaber Arab Cultural Center - BonBalloon

كتاب‌ الاعترافات ربيع جابر المركز الثقافى العربى Arabic Book Paperback Novel Confessions Rabie Jaber Arab Cultural Center

Preço normal $46.99
/
Envio calculado na finalização da compra.

Brand: bonballoon

Features:

  • كتاب‌ الاعترافات ربيع جابر المركز الثقافى العربى Arabic Book Paperback Novel Confessions Rabie Jaber Arab Cultural Center
  • درم مردم را می ربود و آن‌ ها را می‌ کُشت. در یکی از کوچه‌ های باریک بغلِ میدان برج، در یکی از کوچه‌ های تنگِ نه‌ چندان دور از میدان، جلوی ماشین سفیدرنگی را گرفت و کارت شناسایی خواست... راننده‌ ی ماشین می‌ لرزید. ترسیده بود. چگونه به آن نقطه رسیده بود؟ اشتباهی وارد آن کوچه‌ ی تنگ شده بود؟ راه را گم کرده بود؟ خودِ ماشین او را آنجا کشانده بود؟ ترسیده بود... یک چیزی شد که شلیک کردند... به ماشین شلیک کردند. باران می‌ بارید. تمام آن روز،
  • باران نم می‌ زد و پدرم و دوستانش بارانی پوشیده بودند. شاید آن مرد، به‌ خاطر باران راه را گم کرده بود. به‌ خاطر برف‌ پاک‌ کن خراب. به‌ خاطر ترس از جاهای خلوت... راه را گم کرده بود و ماشین به راه‌ بند رسیده بود، و چند تا مرد بارانی‌ پوش که از مخفیگاه‌ ها بیرون آمده بودند، افراد داخل ماشین را به گلوله بستند
  • Note : The Cover Image May Differ From The Image Shown Since We Are Cooperating With More Than One Publishing House - Publisher : المركز الثقافى العربى - Paperback : 143 Pages
  • Condition : Brand New .

Binding: Office Product

Part Number: BonBalloon

Details: Item Description : كتاب‌ الاعترافات ربيع جابر المركز الثقافى العربى Arabic Book Paperback Novel Confessions Rabie Jaber Arab Cultural Center Note : The Cover Image May Differ From The Image Shown Since We Are Cooperating With More Than One Publishing House Publisher : المركز الثقافى العربى Paperback : 143 Pages پدرم مردم را می ربود و آن‌ ها را می‌ کُشت. در یکی از کوچه‌ های باریک بغلِ میدان برج، در یکی از کوچه‌ های تنگِ نه‌ چندان دور از میدان، جلوی ماشین سفیدرنگی را گرفت و کارت شناسایی خواست... راننده‌ ی ماشین می‌ لرزید. ترسیده بود. چگونه به آن نقطه رسیده بود؟ اشتباهی وارد آن کوچه‌ ی تنگ شده بود؟ راه را گم کرده بود؟ خودِ ماشین او را آنجا کشانده بود؟ ترسیده بود... یک چیزی شد که شلیک کردند... به ماشین شلیک کردند. باران می‌ بارید. تمام آن روز، باران نم می‌ زد و پدرم و دوستانش بارانی پوشیده بودند. شاید آن مرد، به‌ خاطر باران راه را گم کرده بود. به‌ خاطر برف‌ پاک‌ کن خراب. به‌ خاطر ترس از جاهای خلوت. راه را گم کرده بود و ماشین به راه‌ بند رسیده بود، و چند تا مرد بارانی‌ پوش که از مخفیگاه‌ ها بیرون آمده بودند، افراد داخل ماشین را به گلوله بستند Condition : Brand New Reading level : Ages 9 And Up Language : Arabic

EAN: 0880799533442

Customer Reviews

Based on 1 review Write a review